جدول جو
جدول جو

معنی عرب کشی - جستجوی لغت در جدول جو

عرب کشی(عَ رَ بِ کَ شی ی)
از ایلات اطراف تهران است. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 111)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اره کشی
تصویر اره کشی
شغل و عمل اره کش
فرهنگ فارسی عمید
(بَرْ رَ / رِ کُ)
بره کشتن. عمل بره کشتن.
- بره کشی داشتن، در گرمی و رواج بودن بازار کالایی. استفادۀ زیاد از میزان کردن. (از فرهنگ عوام).
- بره کشی (بره کشان) فلان دسته است، زمان استفاده های مالی آنان و زمان خوش گذرانی آنهاست. (از یادداشت دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(اَرْ رَ / رِ کَ / کِ)
عمل ارّه کشیدن
لغت نامه دهخدا
(کِ کُ)
کشتن کرم، دست بازی. ملاعبه. ملاعبه با کمی بی شرمی و بی حفاظی. (یادداشت مؤلف).
- کرم کشی کردن، ملاعبه کردن شهوانی در میان جمع. ملاعبه با یکدیگر چنانکه نامزد با نامزد خویش. ملاعبه و مداعبه کردن مردی و زنی در محضر دیگران بر خلاف ادب. در حضور کسان و بی شرمانه معاشقه و ملامسه کردن زن و مرد. لاسیدن با یکدیگر. (یادداشت مؤلف). رجوع به کرم کشتن و ملاعبه شود
لغت نامه دهخدا
(عَ بِ لَ)
دهی است از دهستان کوهساران بخش مینودشت شهرستان گرگان. ناحیه ای است کوهستانی. 115 تن سکنه دارد. شغل اهالی زراعت و گله داری است. صنایع دستی زنان بافتن پارچه ابریشمی و چادرشب است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(شَ کَ)
عمل شراب کش
لغت نامه دهخدا
(نَ رَ / رِ کَ / کِ)
در اصطلاح بنایان، چیدن آجر به قطر در کنار مرزهای باغچه و جز آن. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
عرق کشنده. آنکه عرق گیرد. آنکه عرق کشمش کشد. (یادداشتهای مرحوم دهخدا) ، آنکه عرق گل و بیدمشک و کاسنی و شاهتره و امثال آن با قرع و انبیق کشد. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
تصویری از اره کشی
تصویر اره کشی
کاراره کش عمل و شغل اره کش با اره چیزی را قطع کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرو کشی
تصویر گرو کشی
عمل گرو کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تنگ اسب، بندی که با آن بار را به پشت اسب می بندند
فرهنگ گویش مازندرانی
پایان یافتن و انجام محاسبات یک فصل چرای دام و ترک گاو سرا
فرهنگ گویش مازندرانی
مورب، کسی که از راه منحرف شود، نشیب
فرهنگ گویش مازندرانی